دفاعی برای خود و کشورش، موفق باشد. بنابراین پرداختن به این ورزش ها، درکنار منفعت شخصی، دارای منافع ومصلحت عمومی نیز می باشد. انجام مانورهای نظامی نیز همین منفعت را در بردارند؛ زیرا هم خود افراد را آماده دفاع و جهاد کرده و هم باعث بازدارندگی دشمنان از حمله به یک کشور می شود. بنابراین، دراین فصل به بررسی احکام جواز مسابقات ورزشی و مانورهای نظامی می پردازیم:

۷-۱- جایگاه مسابقه در اسلام:
مسابقه در اسلام ، سبقت و پیشی در نیکیها و خیرها است ( فَاستَبِقوا الخَیراتِ) آن پیشی گرفتنی می تواند مقبول باشد که این اصل سیاسی درآن رعایت گردد. ورزش و تربیت بدنی به عنوان مقدمه می تواند در زمینه اصیل تر زندگی مثل کار ، جهاد ، یاری و تعاون به همنوع و … مؤثر باشد و مسابقه هم وسیله ای است برای ترغیب و تشویق و استمرار حرکت ورزشی و همچنین ارزیابی کمی و کیفی حاصل شده است . اینگونه فعالیتها با حفظ اهداف خواسته شده از تربیت بدنی و ورزش است . پس می باید برنامه های ورزشی در رابطه با کلّ زندگی طوری تنظیم و انجام گیرد که در جایگاه خود از آن بهره گرفته شود و به طریق اولی مسابقه هم در خدمت توسعه و تداوم ورزش در مرز شایسته خود قرار گیرد تا مسابقه در جهت رشد و صلاح فرد و جامعه بوده و نتیجه آن ورزش و مسابقه بازدهی مثبت و مطلوب ایجاد کند .
چنانچه ضوابط و آئین نامه هایی در ورزش حکمفرما باشد، مسابقه هدف قرارگیرد وتمام امکانات مالی و انسانی در این جهت باشد که مثلاً فلان مقدار وزنه برداشته شود و یا فلان مقدار پرشی و یا آن مقدار توپ وارد دروازه شود آن وقت از اهداف خواسته شده از تربیت بدنی و ورزش دور شده ایم . در رابطه با موضوع مسابقات باب سبق و رمایه به معنی مسابقه و تیراندازی نیز درفقه اسلامی برای تشویق و ترغیب امّت مسلمانان در بالابردن توان رزمی و استعداد از ابزاری که این قدرت را افزایش می دهد مطرح می گردد و لذا مسابقات ورزشی ، سبقت و قوت و قدرت دفاعی و رزمی می باشد.مصداق فَاستَبقو الخَیرات می گردد .
اگر مسابقات ورزشی سبقت در رشد و تعالی جسمی و روحی باشد، مصداق «فَاستَبقو الخَیرات» می گردد و یا مسابقات ورزشی سبقت در کسب آمادگی برای کار و خدمت بهتر و بیشتر باشد . در غیر اینصورت سبقت در لهو است . سبقت در ضلالت و گمراهی است ، سبقت در فساد است ، سبقت در اتلاف وقت و اتلاف عمر و سرمایه است و … . امام خمینی(ره) نظر اسلام دراین مورد را چنین می فرماید : «اسلام رزمنده می خواهد، جنگجو می خواهد، درمقابل کفّار. درمقابل آنهایی که هجوم می کنند مملکت اسلامی مجاهد می خواهد درست کند، نمی خواهد یک آدم عیاش درست کند که این آدم عیاش عیاشیش را بکند و همه چیزش را از بین ببرند همه شرافتش را از بین ببرند او مشغول عیاشی و رقصیدن باشد . اسلام جدی است و یک مسلک جدی است ، هزل در آن نیست، لغو درآن نیست، لهو درآن نیست، بازی درآن نیست. آن بازی که اسلام اجازه داده تیراندازی و اسب سواری است. مسابقه در اسب سواری و تیراندازی آن هم جنگ است. آن را اجازه داده است. حتی برای آن رهان قرار داده اند. یعنی شرط بندی هم بکنند، آن رااجازه داد اند. لکن مسئله جدی است، به دلیل اینکه آنجا تربیت است ». (علی نژاد، ۱۳۷۷ ش: ص۶۱)

بنابراین می باید به مقتضای زمان و با همین انگیزه هرگونه مسابقه ای نیز با هدف های ثانویه تربیت بدنی و ورزش تنظیم شود و برای تسهیل این اهداف آئین نامه های مربوط تهیه و اجرا گردد. طبیعی است وقتی که فرد دراین فضای مناسب رشد کرده و روانش پرورده شد و مشخص گردید با چه معیار و خواسته هایی این تعلیمات ومسابقات انجام می گیرد، آن وقت می توان بهره برداری فنی و تربیتی مطلوب را میسر ساخت .
۷-۲- اقسام مسابقات؛
مسابقه شکل و هیأتی از افعال و کارهای گوناگون است. اگرمسابقه را به منزله صورت درنظر بگیریم، کارها و افعال را می توانیم به مثابه « ماده » به حساب آوریم . به این ترتیب معلوم می شود که مقصود ما از واژه «مسابقه» معنای کلّی و مطلق آن است و مخصوص سبقِ مصطلح در فقه نیست؛ بلکه رمایه و دیگر افعال را نیز در بر می گیرد. لذا مسابقه، یعنی هر نوع فعلی که به هیأت مسابقه برگزار شود. بنابراین مسابقه به لحاظ فقهی در دو گونه مبحث مطرح می شود :
الف) مسابقه ازنظرشکل و هیأت مخصوص کارها؛ که آیا مباح است یا خیر ؟
ب) جنبه فقهی مسابقه با توجه به متعلق و مواد آن؛ یعنی این جامه اگر به تن افراد مختلف پوشیده شود آیا حکم متفاوتی پیدا خواهد کرد یا نه؟ به این ترتیب روشن می شود که مسابقه در اینجا با توجه به متعلق و افراد خویش، مورد نظراست و اینک بحث ما دراین بخش مربوط به این قسمت اخیر است.
مسابقه به دو قسمت تقسیم می شود :
۱- مسابقه با وجود گرو و شرط؛ یعنی هر کس که پیش افتاد و غلبه کرد، آن (جایزه) را بردارد . این قسمت به دو بخش قابل تقسیم است :
الف) جایزه و عوض از مسابقه دهندگان باشد و آنکه پیروز شد، جایزه از آن وی باشد .
ب) جایزه و عوض از دولت و حکومت (امام) باشد.
۲- مسابقه بدون گرو و شرط (جایزه)؛
شیخ انصاری در «مکاسب» تقسیمی دیگر بدین ترتیب ارائه داده است :
الف) مسابقه بدون عوض و جایزه با آلت قمار؛
ب) مسابقه با عوض با آلت قمار؛
ج) میابقه بدون عوض و آلت قمار؛
د) مسابقه با عوض بدون آلت قمار.(انصاری،۱۴۱۵ق: صص ۴۷ و ۴۸)
پس از بررسی و تفکیک احکام مسابقات، می توان آنها را به چهار بخش تقسیم نمود:
۱ – مسابقه با وسائل ویژه قمار همراه با بُرد و باخت، که حرمت آن یقینی و مورد پذیرش همه فقیهان است .
۲ – مسابقه با وسائل ویژه قمار ولی بدون برد و باخت، که به دلیل روایات رسیده از امامان معصوم (ع)، این عمل هم حرام و نارواست؛ اگر چه برخی همانند شیخ انصاری و مرحوم خوانساری در حرمت آن تشکیک کرده اند .
۳ – مسابقه با وسائل غیر قمار همراه برد و باخت.
۴ – مسابقه با وسائل غیر قمار بدون برد و باخت.
به دلیل روشن بودن حرمت در دو بخش اول، به بحث از دو مورد اخیر می پردازیم:
۷-۲-۱- مسابقه با غیر وسائل قمار ؛
دربحث مسابقه با وسائل غیر قمار، به دو بخش تقسیم می شود:
الف) آنچه که در شریعت اسلام، دلیل خاصی بر آن رسیده است و گروبندی و برد و باخت در آن جایز شمرده شده است .
ب) آنچه که در شریعت، سخن ویژه ای در باره آن گفته نشده است که یا همراه برد و باخت صورت می گیرد و یا همراه برد و باخت نیست .
۷-۲-۱-۱- مسابقه های مشروع درجهت توانمندی؛
دین مبین اسلام نه تنها از مسابقه هایی که در راستای نیرومندسازی بنیه نظامی و دفاعی مسلمانان صورت می پذیرد و آمادگی رزمی آنان را بالا می برد، جلوگیری نمی کند، بلکه آنها را مورد تاکید و سفارش قرار می دهد . قرآن کریم به عنوان یک اصل کلی و فرازمانی، به مسلمانان چنین دستور می دهد: «و اعدّوا لَهُم ما استَطَعتُم مِن قوّهٍ و من رباطِ الخیلِ ترهَبونَ به عدوّ اللهِ و عدوّکُم و آخرین من دونِهِم لا تعلمونَهم و الله یعلّمهُم …»( انفال:۶۰) و تا آنجا که می توانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید، تا دشمنان خدا و دشمنان خود را و آنها که شما نمی شناسید اما خدا می شناسد، بترسانید.
پیامبر گرامی (ص) در بیان مقصود از این آیه، چنین می فرماید: «فی قول الله عزّوجلّ (و اعدّوا لَهُم ما استَطَعتُم مِن قوّهٍ و من رباطِ الخیلِ) قال: الرّمی». مقصود از نیرومندی و توانایی در آیه، آمادگی در تیراندازی است .( حر عاملی،۱۳۹۱ق،ج۱۳،ص۳۴۸)
۷-۳- احکام مسابقه؛
مسابقه با گرو و شرط در امور مباح و مستحسن، درصورتی که جایزه ازشخص ثالث و یا دولت باشد، جایز و مباح است. مانند اینکه دونفر مسابقه بگذارند که هرکسی مقداری معین ازقرآن را حفظ کند جایزه ای را که شخص ثالث معین کرده است بگیرد. البته چنین مسابقه ای مباح است. مسابقه بدون عوض و جایزه و مستحسن، مباح است، لکن مسابقه در امورحرام و غیر شرعی مطلقاً حرام است. یعنی چه همراه با جایزه باشد و چه بدون جایزه و چه جایزه از مسابقه دهندگان باشد و چه از غیرمسابقه دهندگان . همانند اینکه کسانی مسابقه بگذارند که هر کس زودتر یک کوزه خمر را بیاشامد فلان جایزه را بردارد، که چنین مسابقه ای مطلقاً حرام است . بنابراین قمار، ذیل همین عنوان جای می گیرد چه اینکه قمار فعلی حرام و غیر شرعی است . بنابراین مسابقه با آلت قمارمطلقاً حرام است.
این دو تفسیر فقهی از حدیثی مشهور « لا سَبقَ اِلاّ فی نَصلٍ او خُفٍ او حافِر » گرفته شده است.
فقهاء عموماً متعلق این عناوین (نصل و خف و حافر) را چنین تطبیق داده اند: نصل عبارت از شمشیر بازی و نیزه افکنی و تیراندازی .خف عبارت است از شترسواری و فیل سواری وحافر عبارت است از اسب و الاغ و استر سواری .(رک: علامه حلی،۱۴۱۱ ق:کتاب سبق ورمایه؛ محقق حلی،۱۴۰۲ ق:سبق ورمایه؛ نجفی،۱۳۶۵ش:ج۲۸،ص۲۴۱؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳ق:ج۴،ص۴۲۲)
حال در اینجا دو پرسش مطرح می شود: نخست اینکه حکم مسابقه در امور ورزشی ذیل، درکدام یک از شقوق مسابقه می گنجد؟آیاحکمش، همان حکم مسابقه در امورمباح است، یا امورحرام وحکم موضوعات سبق و رمایه مصطلح درفقه را نیز شامل می شود؟
در پاسخ باید گفت که امور ورزشی یا به تعبیر فقهی « لهو و لعب » درذیل هرکدام ازعناوین فوق بگنجد، احکام متفاوتی خواهد داشت. اگرامور ورزشی، ازمقوله حرام تلقی شود، پیداست که مسابقه درآن حرام خواهد بود .
از سخنان فقهای عظام که در موضوع سبق و رمایه مباحثی داشته اند، به وضوح فهمیده می شود که آنان به هیچ روی « لعب » را به طور گسترده ذیل موضوعات سبق و رمایه نمی گنجانند. البته ممکن است اندکی ازمصادیق را برخی جزو مصادیق سبق و رمایه بدانند و برخی ندانند. مثلاً برخی کبوتر را جزو لعب و خارج از احکام سبق و رمایه می دانند و برخی دیگر از مصادیق سبق و رمایه اصطلاحی؛ بنابراین نزاع در این موارد، صغروی است و پیداست که تاکنون کسی ازفقهاء موضوعی ذیل عنوان لعب، تحت مباحث سبق و رمایه نگشودند تااحکام آن را برابر وجزو احکام سبق و رمایه بدانند؛یعنی همچنان که فیل و اسب وتیراندازی را ذیل موضوع سبق ورمایه گنجاندند و برای آنها احکام مخصوص آن را اثبات کردند، برابرآنها ازچیزی به عنوان لعب بحث نکردند و احکام مخصوص سبق و رمایه را برآن بار نکردند .
مقصود ما آن نیست که فقهاء در موضوع لعب به بحث ننشسته اند ، بلکه مقصود ما این است که فقها، سبق و رمایه را درحقیقت استثنایی بر لعب شمرده اند و امور ورزشی و بازیگری را درذیل سبق و رمایه نگنجانده اند .
۷-۴- مسابقه در ورزش؛
تاکنون ثابت شد، مسابقه فی نفسه به عنوان شکلی از افعال، جایزاست. همین مقدار اگر ثابت شد که بازی ها جزء امورحرام و ازمقوله باطل ولغو معرض نیستند، به خوبی می توان نتیجه گرفت که مسابقه در ورزش نیز درست است و ازآنجا که ابتدایی ترین شکل مسابقه، مسابقه بدون عوض است، تا بدین جا نتیجه می گیریم که مسابقه در امور ورزشی و بازی های بدون جایزه و شرطبندی جایز می باشد. اما دلیل اینکه بازی ها لهو، باطل و لغو معرض نیستند به طور اجمال به قرار زیر است:
قابل ذکر است که کلمه لعب درزبان عربی و بازی در زبان فارسی، تقریباً هم معنی هستند ومفهم نوعی لغو و بیهودگی هستند، لیکن کلمه «الریاضه» در زبان عربی و «ورزش» درزبان فارسی مفهِم نوعی تمرین و پرورش جسم هستند واین دوکلمه به نظر می رسد بهتر و صحیح تر درنامگذاری باشد. به هرحال روایاتی وجود دارد که خیلی از ورزشها راائمه معصومین(ع) وپیامبراکرم(ص)انجام دادند و یاامضاءکردند، مانند اینکه امام حسن و امام حسین(ع) در نزد رسول خدا کشتی گرفتند و پیامبر (ص) وامام حسن(ع)راتشویق می کرد. فاطمه(ع) گفت یارسول الله حسن(ع)برزگترازحسین است.چرا وی را تشویق می کنی؟پیامبر(ص) فرمود : من می بینم که جبرئیل حسین(ع) را تشویق می کند.(بحرانی،۱۳۷۷ ق: ج ۵ ، ص ۵۳۱ ) همچنین روایتی که درجواهرالکلام است که پیامبر(ص)خود مسابقه دو می دادند.(رک: نجفی،۱۳۶۵ش: ج ۲۸ ، صص ۲۱۹ و ۲۲۱ )
حدیث معروف «أشجعُ النّاس مَن غَلَبَ هواهُ» را پیامبر(ص) دریک مسابقه وزنه برداری فرمود و نهی ازآن نکرد(رک: ابن قدامه، بی تا:صص۶۵۱ و۶۵۲؛ شوکانی،۱۴۱۲ق: صص۲۵۴الی۲۵۷) و در سیره مستمره مسلمین در بازی ها، عموماً امضاء وموافقت وجود دارد ومسلمانان ازبازی ها انزجار ونفرت نشان نمی دادند و اگر بگوییم در بازی ها، نوعی شوخی و تفریح وعدم جدیت وجود دارد، اشکالی ایجاد نمی کند؛ چه اینکه شوخی و تفریح به اندازه خود، ازلوازم حیات است و بالاخره تفریح هم باید درزندگی آدمی باشد. (رک: نجفی،۱۳۶۵ش: ج ۲۸،ص۲۲۰)
البته اگر این تفریحها و شوخی ها در بازی ها به هزل و هرزگی و بیهودگی نکشد، اشکالی ندارد.
(انصاری،۱۴۱۵ق :صص ۵۲ ) مضافاً اینکه بازی ها درپرورش جسم بسیار دخیل هستند، بنابراین فایده عقلائی و مصلحت آدمی و غرض صحیح را با خود به همراه دارند.(رک:نجفی،۱۳۶۵ش:ج۲۸،ص۲۲۱)
بالاخره اصل در افعال، «اباحه وجواز» است، مگراینکه منعی رسیده باشد و دراینجا لااقل منع مشکوک می باشد. بلی اگر بازی و ورزشی پیدا شود که از فواید خالی باشد و جنبه لغو و هزل به خود گیرد و جنبه تفریحی درآن به افراط برسد، می توان آن را نادرست و غیرمجاز دانست و لازم به ذکر است، حکم فقهی مزبور، کلیت دارد و فراگیر است و ممکن است شامل بازی ها و ورزشهای متفاوت در ازمنه مختلف شود و یا ورزشهایی که به وجود آمده – مثل فوتبال یا والیبال و …- نسبت به زمان های گذشته، چنین است، لکن حکم فقهی مزبور تغییرپذیر نیست.
از روایات گذشته استفاده ای دیگر نیز می توان برد و آن اینکه درموضوعات سبق و رمایه گرو و شرط (رهان)، ازجانب مسابقه دهندگان اشکال ندارد و گفتیم فقهاء نیزهمین نظر را دارند. موضوعات مورد اشاره در روایات در مسأله سبق و رمایه، خف، حافر و نصل بوده است و دربرخی روایات دیگر، اسب و ناقه تصریح شده است. فقهاء عموم « خف » را به فیل و شتر و « حافر » را به اسب و استر و الاغ و « نصل » را به شمشیر و تیر و نیزه معنی می کنند.
از برخی از فقهای اهل سنت منقول است که خف دراحادیث، شامل فیل نمی شود؛چراکه لازمه مسابقه، داشتن کرّوفرّ است و باعدم کرّوفرّ، مسابقه معنی ندارد و چون فیل کرّ و فرّ ندارد، پس احکام
سبق و رمایه شامل آن نمی شود.
در رد این مدعا اجمالاً می توان گفت: فهم عرف و تبادر از علائم حقیقت معنی لفظ است، عرفا و علمای لغت، ذیل خف، فیل و شتر و ذیل حافر اسب و استر و الاغ را جای می دهند و دلیلی بر جدایی فیل و استر و الاغ به لحاظ لغت و عرف وجود ندارد و همینگونه است درمسأله نصل که شامل تیر و نیزه وشمشیر می شود و اینکه در استر و الاغ و فیل ،کرّ و فرّ وجود ندارد، اشتباه است؛ چراکه کرّ و فرّ هر چیز مناسب حال خودش است و مسابقه هم به تناسب کرّ و فرّش برگزار می شود، بدین روی اطلاق لفظ خف و حافر تنها انصراف در شتر و اسب ندارد و به علاوه جدا کردن فیل و استر و الاغ با این ملاک که کرّ و فرّ ندارد اجتهادی است در برابر نص .
وقتی تبادر اذهان وفهم عرف ولغت همه را شامل می شود و دراطلاق ملاک و خصوصیتی هم وجود ندارد و مضافاً اینکه درپیکار ازاین سه حیوان استفاده هم می شود. مویّد این مطلب آنکه علی(ع) با استر پیامبر(ص)پیکارکرد.( نجفی،۱۳۶۵ش:ج۲۸،ص۲۱۷) ولی چنانکه گفته شد فقهای عظام شیعه سه حیوان فیل و استر و الاغ را به ترتیب ذیل خف و حافر جای می دهند و بر آنها احکام سبق و رمایه را بار می کنند .
محدث بحرانی ، مولف کتاب الحدائق الناضره با آنکه به قول استاد مطهری یک اخباری ملایم است، به علاوه این ها، بازی با کبوتر را نیز برمصادیق سبق و رمایه افزوده است. استدلال ایشان چنین است : روایت هایی که یکی درکلمه ریش آمده است و دیگری حمام، حکایتگر این مدعاست که کبوتر نیز جزو مصادیق سبق و رمایه است. مضافاَ اینکه حکمت ومصلحت وضع احکام سبق و رمایه – که کسب آمادگی و تمرین در پیکار با دشمنان است- وسایلی که در پیکار نقش اساسی دارند با آنها آشنایی پیدا شود در کبوتر وجود دارد چه اینکه این حیوان می تواند حامل نامه و اطلاعات جنگی و رزمی از نقطه ای به نقطه دیگر باشد.(بحرانی،۱۳۷۷ ق: ج ۵ ، ص ۵۳۲ )
در رد این سخن محدث بحرانی می توان گفت :
اولاً اخبار و روایات مربوط، به لحاظ سند قاصر است و ازطرف دیگر به چیزی هم جبران نشده است، از قبیل شهرت فتوایی و یا عمل فقهای دیگر بدان.
ثانیاً، واژه ریش در روایت به معنای تیر پردار است؛ به این ترتیب تسمیه شیء به اسم جزأش است. (شهیدثانی،۱۴۱۰ق : ج ۴ ، ص ۴۴۲)
ثالثاً، دریکی ازروایات مربوط به جای نصل، ریش آمده است « إنّ الملائکه تحضر الرّهان هی الخفّ و الحافِر و الرّیش و ما سوی ذلک فهُو قِمارٌ حرامٌ »(حرّعاملی،۱۳۹۱ق: ج ۱۴ ، ص ۳۴۹ ، حدیث ۳ ) و این درحالی است که سه موضوع خف و حافر و نصل در سبق ورمایه ثابتند واگر ریش به معنای پرنده باشد، لازم این است که نصل – که ثبوت آن در سبق و رمایه اجماعی است و تواتر روایتی دارد- از قلم فروافتد درحالیکه خف و حافر آمده است و این خلاف قاعده است. بدین جهت روشن می شود که ریش، همان تیر پردار است .
رابعاً، در خبردیگر که ریش و نصل با هم آمده اند، لازمه این با هم آمدن این نیست که به لحاظ معنی باید بینشان حتماً تغایر باشد، بلکه می تواند عطف دو مترادف با هم باشد و یا عطف خاص به عام. طبق ضبط وسایل الشیعه، عطف عام به خاص است،چنانکه نصل اعم ازریش است. (حرّعاملی،۱۳۹۱ق: ج۱۳،ص۳۴۷،حدیث۶)
خامساً، درخبری که واژه «حمام» آمده است، حکم مربوطه شامل موردی است که بازی بدون رهان و مسابقه باشد؛ چه اینکه در روایت آمده است : «لابأس بشهاده الذی یلعبُ بالحمام و لابأس بشهاده المراهن علیه» (حرّعاملی،۱۳۹۱ق: ج ۱۳ ، ص ۳۴۹ ، حدیث : ۳ ) شهادت کسی که باکبوتر بازی می کند و کسی که برآن شرطبندی می کند، درست است و بالاخره دراخبار فراوان، الفاظ خف و حافر و نصل و یا خیل و ناقه آمده است و این اخبار مربوطه، دراستدلال محدث بحرانی، بااین همه ضعف ومحتملات، نمی تواند تکیه گاه محکمی دراستنباط جوازمسابقه باکبوتر، پا به پای سایرمصادیق سبق و رمایه باشد. بدین ترتیب نتیجه می گیریم که احکام مخصوص سبق و رمایه منحصر است در خف (شتر و فیل) و حافر (اسب و استر و الاغ) و نصل (تیر و شمشیر و نیزه و خنجر کارد) .
۷-۵- مانورهای نظامی؛
برخی ورزش ها به طور مستقیم و غیرمستقیم درایجاد و حفظ آمادگی نظامی برای افراد و جامعه مفید هستند. ورزش های رزمی،کشتی، تیراندازی، شنا و …. در پدیدآمدن این آمادگی کمک بسیاری می کنند و در مانورهای نظامی نیز – که هرچند وقت یکبار برگزار می شود- ازهمین ورزش ها استفاده شده و تمرین می شوند. دراین بخش به بیان برخی از ورزش های مذکور که در مانورهای نظامی، مورد استفاده قرار می گیرند مب پردازیم:
۷-۵-۱- شنــا:
اسلام برای «شنا» اهمیت ویژه ای قائل بوده و برای تعلیم و تعلمش، تأکید فراوانی نموده است اسلام، شنا را به عنوان بهترین سرگرمی برای مردان معرفی می کند.
رسول خدا(ص): «خَیرُ لَهوِ الموُمِنِ السّباحَهُ و خَیرُ لَهوِ المَرأهِ المَغزَلُ ». (محمدی ری شهری،۱۴۰۳ ق:حدیث۱۸۶۹) «بهترین سرگرمی برای مرد باایمان شنا وبهترین سرگرمی برای زن باایمان، ریسندگی است». اسلام شنا رااز محدوده لهو و لعبی که باطل بوده و حرام است خارج می داند؛ رسول ا…(ص) می فرماید: «کُلُّ شیءٍ لیس مِن ذکِرِا … لَهو و لَعبُ ، الّا اَن یَکونَ اَربَعَه مُلاعَبَهُ الرجُلِ امرَأتَهُ وتدریب الرجُلِ فَرَسَهُ و مَشی الرجُلِ بَینَ الغَرضینَ و تعلیم الرّجل السّباحه» (همان، حدیث۱۸۷۹) هر چیزی که درجهت یادخدا نباشد لهو و لعب است، مگر درچهارمورد: بازی کردن مرد با همسرش، تربیت کردن مرد اسب خویش را، حرکت و راه رفتن مرد دوهدف وسیبل (تیراندازی) و آموختن شنا، دیدن برای مرد و ازهمه مهمتر اینکه، آموزش شنا به فرزند (پسر) را یکی ازوظائف پدر دانسته و واجب می داند .
رسول ا… (ص)می فرماید: «حقُ الولد علی والدِه أن یعلمه الکتابه و السّباحَه و الرّمایه و أن لایرزقه الاّ طیباً» .(همان، حدیث۲۲۴۲). «حق فرزند (پسر) برعهده پدرش این است که، به اوآموزش دهد نوشتن و شنا کردن تیراندازی را و روزی او را تنها از راه حلال و پاکیزه نماید » .
۷-۵-۲- کشتی:
کشتی نیز درکنار سایر ورزش هائی که تاکنون مطرح گردیده در تسلام سفارش شده است؛ زیرا افزایش دهنده توان و نیروی فرد می باشد وهمانطورکه قبلاً نیز به آن مطلب اشاره کردیم، آن توان و نیرویی در اسلام ممدوح است که در راستای جلب رضای معبود و کمک به مخلوق باشد .
کشتی نیز ازآنجائی که درقدرت بدنی بسیارلازم است می تواند با چنین هدفی تمرین و اجرا گردد، هرچند که درکتب خبری و روایی ما، اخباری دالّ برعدم انجام این ورزش دیده می شود، اخباری که مُشعر برحرمت این ورزش می باشد به دلیلی ازدلیل ضعیف شمرده شده چراکه درکشورما که اسلام وقوانین اسلامی نقشی تعیین کننده دارد وهمانطورکه دربحث بوکس به آن اشاره کردیم ولی فقیه ناظر برانجام اموراست ومراجع و مجتهدین فراوانی نیز هم از وجود چنین روایاتی هستند مع ذلک این ورزش درکشورما انجام می شود . اگراشکالی درانجام این ورزش وجود داشت، این اشکال هم از جانب امام خمینی (ره) و ولی فقیه زمان قابل طرح می بود و درمقابل روایاتی نیز درتأیید کشتی از جانب پیامبر(ص) وجود دارد .
کشتی گرفتن از نظر پیامبر(ص)، بدون اشکال،بلکه مطلوب بوده است.روزی آن حضرت(ص) ازمحلی عبور می فرمودند که دونفر درآنجا به کشتی گرفتن مشغول بودند. ایشان، آنها راازکشتی گرفتن منع نکرده و به واسطه این کارشان، مورد سرزنش وتوبیخ قرارندادند: «مُرَّ النّبی برجلینِ کانا یتصارعان فَلَم ینکر علیها». (پاک نژاد،۱۳۸۵ش:ج۱۴،۲۸۵) «پیامبر اکرم(ص) ازکنار دومردی که با یکدیگر کشتی می گرفتند، عبور نموده و آنها را سرزنش نکردند» . درحقیقت، آن حضرت (ص) بااین عمل خویش، کارآنها راتقریر وتأیید فرمود. حتی ازایشان نقل شده که فرمودند درمسابقه کشتی ملائکه نیز به تماشا می نشینند . « ما تشهد الملائکه من لهوکم الا الرهان و النضال»(متّقی هندی،جلد۱۵،ص۲۱۱) فرشتگان آسمانی به تماشای هیچ یک از سرگرمی های شما نمی نشینند ، جز اسب دوانی و کشتی.
کشتی یادگار انبیاء و اولیاء است. مولانا واعظ کاشفی، کشتی را یادگارانبیاء واولیاء دانسته و می گوید:«اگربپرسند که این هنر از که مانده؟ بگو از اولاد یعقوب پیغمبر (ع) که یعقوب این علم را می دانست و فرزندان خود را تعلیم می داد و گفت بدانید که این علم شما را به جهت دفع دشمن به کار آید و گفته اند آدم (ع) ازجمله چهارصد وچهل هنر که می دانستند یکی این بوده است. نقل است حمزه سیدالشهداء باکافران اکثراً به صنعت کشتی گرفتن جنگ می کرد وحاصل اینکه این علم را به انبیاء و اولیاء نسبت می دهند». (قنبری نیاکانی، ۱۳۸۰ش:۱۵۰)
۷-۵-۳- شمشیر بازی :
شمشیر و شمشیر بازی در اسلام جایگاه و منزلت خاصی دارد که برکسی پوشیده نیست. بدون تردید اگرشمشیرهای نیرومند وخداجوی رزمندگانی همچون امیرالمؤمنین علی(ع) وحمزه سیدالشهداء نبود، اسلام به خوبی پا نمی گرفت. پیامبر گرامی اسلام(ص) جملات زیبائی در وصف شمشیر دارند. ایشان بهشت و همه خوبی ها را درسایه شمشیر می بینند و می فرمایند : «الجنه تحتَ ظلالِ السّیوف» بهشت زیرسایه شمشیرهاست. «الخیر کلّه فی السّیفِ و تحتَ ظلّ السّیف. (مطهری،۱۳۷۲ش:۹۳) همه خوبیها در شمشیر و زیرسایه شمشیراست. امام صادق(ع)شمشیر را یکی ازمصادیق«قُوّه» درتفسیرآیه «واعِدّوا لَهُم مَااستَطعتُم مِن قوهٍ» می داند. حضرت اباعبدا… امام صادق(ع) درباره تفسیر فرموده خداوند متعال «آنچه قوّه و توان دارید برای مقابله باآنها مهیّا سازید» فرمودند: (منظور) شمشیر و سپر است.
بهترین شمشیرزن تاریخ، بدون تردید، حضرت علی(ع) اولین پیشوای شیعیان جهان مهمترین نیرومندترین ومتخصص ترین شمشیرزن تاریخ بوده است. به عنوان نمونه، درجنگ بدر که اولین جنگ بین مسلمین ومشرکین بود وتعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر و تعداد وامکانات مشترکین بیش از۳برابرمسلمانان بود و این جنگ به نفع مسلمانان پایان پذیرفت. نیمی از مقتولین دشمن ، یعنی ۳۵ یا ۳۶ نفر آنان، تنها با شمشیرخدا، حضرت علی(ع) ازپای درآمدند که اسامی یکایک آنان به تفصیل درکتب تاریخی و روائی آمده است. (مجلسی،۱۳۶۲ش : ج ۱۹ ، ص ۲۶۷ تا ۲۷۹)
آن حضرت همچنین درباره مهارت ، شجاعت و سرعت عمل خویش در شمشیر زنی می فرماید: «من بخدا سوگند پیش ازآنکه به دشمن فرصت و توانائی دهم با شمشیرهای مشرفی چنان به او خواهم زد که ریزه استخوانهای سر او بپرد و بازوها و قدمهای او قطع شود ». (نهج البلاغه، خطبه ۳۴)
۷-۶- ورزش و مانورهای نظامی، زمینه ای برای جهاد؛
پیرامون ورزش و مانورهای نظامی بطور کامل صحبت شد، لکن دراین بخش باید متذکر شد که ثمره ورزش و مانورهای نظامی، آمادگی فردی و عمومی برای جهاد است. جهاد، اصلی است که همواره در متون دینی، اجتماعی و ادبی ما بسیار به آن تأکید شده و مورد توجه قرار گرفته است.
مهمترین نکته ای که در زمینه «جهاد» جلب توجه می کند این است که می بینیم احادیث و روایات مربوط به آن، قبل از هرچیزی، هدف جهاد اسلامی را پیروزی را خدا و اعتلای کلمه حق در برابر کفر و شرک و در سراسر جهان بشریت دانسته اند. درمیان کتب عامه، درکتاب صحیح بخاری که یکی از مهمترین کتب مورد توجه و محل اعتماد و استناد اهل سنت است، روایتی جلب توجه می کند که می گوید: از پیامبر(ص) سؤال شد درباره مردی که به خاطر ابرز شجاعت می جنگد [تاسیمای انقلابی اش هویدا گردد] و مرد دیگری که به خاطر تعصبات خود مقاتله می کند و مرد سومی که از روی ریاکاری مشغول جنگ شده است. کدامیک در راه خدا جنگ می کنند؟ [و پیکارش جهاد فی سبیل الله است؟] حضرت فرمودند: آن کس که پیکار می کند تا «کلمه الله» وآنچه خدا خواسته است تعالی و برتری یابد و آن کس که هدفش ازجنگ، اعتلای کلمه حق است. اوست که در راه خدا شمشیر می زند». (بخاری، ج۴،باب۱۵،کتاب جهاد،ص۲۴)
آیات متعددی درقرآن براین امر اشاره دارند. (رک: بقره:۲۱۶؛ حج:۳۹و۴۰؛ صف: ۴؛ نساء: ۷۴؛ توبه: ۱۱۱ و ….) همانطور که ذکرشد، باید برای جهاد در راه خدا ابزار و امکاناتی را فراهم نمود و یکی ازاین ابزار، آمادگی جسمانی و تربیت بدنی است که بسیار به این مورد تأکید شده است.
امیرالمؤمنین(ع) درخطبه ای از نهج البلاغه خطاب به فرزند گرامی اش می فرماید: «فرزندم در میدان جهاد و درمیان چکاچک شمشیرها و نیزه ها، چنان استوار و محکم و پا برجای بمان که کوه ها ازجای کنده شوند اما تو ازجای خود حرکت مکن….» (نهج البلاغه، خطبه ۳۶)
این فرمایش علی(ع) زمانی محقق خواهد شد که انسان ازآمادگی جسمانی مناسبی برخوردارباشد و انسان ضعیف، توانایی جهاد و مقابله با دشمن را ندارد و شکست او مساوی با شکست مقاومت اسلامی است. درنتیجه جهادگران مسلمان باید در برابر ابزار و ادوات نظامی کفار، آمادگی جسمی و نظامی بالایی داشته باشند تا بتوانند از کیان نظام اسلامی محافظت نمایند.
ازآنجا که اسلام و جامعه اسلامی همیشه در معرض خطر قرار دارد و کسانی که اسلام جلوی منافع و مطامع آنها را گرفته است، همواره دراین فکر به سر می برندکه نقشه هایی علیه اسلام و مسلمین بکشند و ازاین رو دست به توطئه ها و دسیسه ها می زنند و به طور خلاصه جامعه اسلامی همواره درخطر تهاجم فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دشمنان قرار دارد، لازم است که مسلمانان بیدار و هوشیار باشند و برای خودشان آمادگی لازم را فراهم نمایند. آمادگی رزمی و جسمانی یکی از این موارد به حساب می آید؛ [مملکت اسلامی] ازجهت تمرین و فراگرفتن فنون نظامی و جنگی، چه دریایی و چه هوایی و یا زمینی و همچنین حفاظت مرزها و نقاط استراتژیکی و تکمیل نیرو و نفر، باید آماده و محفوظ باشد. (نوری،۱۳۶۷ش:۱۵۳)
افرادی که جهاد برآنان واجب می شود، باید دارای شرایطی باشند که ازآن جمله می توان به بلوغ، بینایی، جوان بودن و سلامت جسم اشاره نمود. ازطرفی نیز می گویند «عقل سالم در بدن سالم است». بنابراین، جهادگر مسلمان زمانی می تواند در راه خدا جهاد کند که ازسلامت روح وجسم برخوردار باشد و این سلامت، معلول علتی است به نام ورزش؛ بنابراین تربیت بدنی و ورزش، نقش مهمی در آمادگی جهادی دارد.