تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظامهای آموزشی کشورهای مختلف
۱-۵-۲ فلسفه تعلیم وتربیت—————– ۷
۱-۵-۳ نظام آموزشی —————————————— ۷
۱-۶تعریف عملیاتی ———————————————- ۷
۱-۶-۱جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت —————————– ۷
فصل دوم تحقیق : مطالعات نظری
۲-۱ مبانی نظری تحقیق ——————————————– ۱۰
۲-۱-۱ فلسفه تربیت ——————— ۱۰
۲-۱-۲ آغاز فلسفه تربیت—————– ۱۱ ۲-۱-۳ رابطه فلسفه با تربیت ————————– ۱۱
۲-۱-۴ موضوعات فلسفه آموزش و پرورش—————————- ۱۲
۲-۱-۵ حوزه های فلسفه تعلیم وتربیت—— ۱۲
۲ -۱-۶ مبانی فلسفی آموزش وپرورش——– ۱۳
۲-۱-۷نقش فلسفه آموزش وپرورش————- ۱۵
۲-۱-۸ پیوند فلسفه با آموزش وپرورش——- ۱۶
۲-۱-۹ ارزش های فلسفه تعلیم وتربیت——- ۱۷
۲-۱-۱۰ ویژگی فلسفه های جدید تعلیم وتربیت- ۱۷
۲-۱-۱۱ معرفی چند مکتب فلسفی- تربیتی—— ۱۸
۲-۱-۱۱-۱مکتب ایده آلیسم——————————— ۱۸
۲-۱-۱۱-۲مکتب رئالیسم———- ۲۱
۲-۱-۱۱-۳مکتب ناتورالیسم——————————— ۲۴
۲-۱-۱۱-۴مکتب پراگماتیسم——– ۲۶ ۲-۱-۱۱-۵مکتب اگزیستانسیالیسم——————- ۲۸
۲-۱-۱۱-۶ فلسفه تحلیلی——— ۳۱
۲-۱-۱۱-۷ بنیادگرایی———– ۳۳
۲-۱-۱۱-۸ پایدارگرایی———- ۳۳
۲-۱-۱۱-۹ راسیونالیسم ——— ۳۴
۲-۱-۱۱-۱۰ اکسپری مانتالیسم ——————————– ۳۴
۲-۱-۱۱-۱۱ رمانیتیسم————- ۳۵
۲-۱-۱۱-۱۲ ماتریالیسم——————- ۳۶ ۲-۱-۱۱-۱۳ اومانیسم————————————– ۳۷
۲-۱-۱۱-۱۴پست مدرنیسم———— ۳۹
۲-۱-۱۱-۱۵فلسفه هرمونتیک———- ۴۱
۲-۱-۱۱-۱۶پیشرفت گرایی———— ۴۲
۲-۱-۱۱-۱۷پندارگرایی————– ۴۲
۲-۱-۱۲فلسفه تعلیم وتربیت برخی کشورها——————————- ۴۳
۲-۱-۱۲-۱فلسفه تعلیم وتربیت فنلاند—————————– ۴۳
۲-۱-۱۲-۲فلسفه تعلیم وتربیت ایسلند—————————– ۴۴
۲-۲پیشینه تحقیق——————————- ۴۸
الف) فلسفه تعلیم وتربیت :——————– ۴۸
ب) جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت———————————- ۴۸
۲-۲-۱ پژوهشهای داخلی ————————- ۴۹
۲ -۲-۲ پژوهشهای خارجی ———————— ۵۲
فصل سوم: روش شناسی تحقیق(متدولوژی)
۳-۱نوع تحقیق ——————————— ۵۵
۳-۲جمع آوری اطلاعات ————————— ۵۵
۳-۳تجزیه وتحلیل سوالات————————- ۵۵
۳-۴شیوه انجام تحقیق————————– ۵۵
۳-۵جامعه متنی ——————————- ۵۶
۳-۶نمونه تحقیق——————————– ۵۶ ۳-۷ابزار تحقیق ——————————- ۵۷
فصل چهارم: تجزیه وتحلیل یافتههای تحقیق
مقدمه—————————————- ۵۹
۴-۱جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت انگلستان—————————– ۶۰
۴-۱-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی انگلستان ۶۰
۴-۱-۲ اهداف آموزش وپرورش انگلستان—————————– ۶۲
۴-۱-۳ اهم سیاستهای آموزش وپرورش——– ۶۳
۴-۱-۴ مقاطع آموزشی——————— ۶۳
۴-۲جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت آمریکا—— ۶۴
۴-۲-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی آمریکا ۶۴
۴-۲-۲ اهداف آموزش وپرورش آمریکا——– ۷۱
۴-۲-۳ اهم سیاستهای آموزش وپرورش——– ۷۲
۴-۲-۴ مقاطع آموزشی——————— ۷۲
۴-۳ جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت ژاپن——- ۷۴
۴-۳-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی ژاپن ۷۴
۴-۳-۲ اهداف آموزش وپرورش ژاپن———– ۷۹
۴-۳-۳ اهم سیاستهای آموزش وپرورش——— ۸۲
۴-۳-۴ مقاطع آموزشی———————- ۸۲
۴-۴ جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت آفریقایجنوبی ۸۴
۴-۴-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی آفریقای جنوبی ۸۴
۴-۴-۲ اهداف آموزش وپرورش آفریقای جنوبی- ۸۸
۴-۴-۳ اهم سیاستهای آموزش وپرورش——– ۸۹ ۴-۵جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت در جمهوری اسلامی ایران ۸۹
۴-۵-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی ایران ۸۹
۴-۵-۲ اهداف آموزش وپرورش ایران——— ۹۴
۴-۵-۳ اهم سیاستهای آموزش وپرورش——– ۹۵
۴-۵-۴ مقاطع آموزشی——————— ۹۶
فصل پنجم: نتیجه گیری وپیشنهادات
۵-۱بحث ————————————- ۹۸
۵-۲ نتیجه گیری —————————— ۱۰۱
۵-۳ پیشنهادات تحقیق————————— ۱۰۳
پیشنهاد پژوهشی تحقیق ——————————————– ۱۰۳
پیشنهاد کاربردی ————————————————- ۱۰۴
۵-۴مشکلات ومحدودیتهای تحقیق ——————- ۱۰۴
فهرست منابع
منابع فارسی ——————————- ۱۰۶
منابع انگلیسی —————————— ۱۱۰
پیوست ——————————————————– ۱۱۱
پیوست ها
پیوست الف: جدول ۴ـ۱ ————————– ۱۱۳
پیوست ب: جدول ۴ـ۲ —————————- ۱۱۴
پیوست ج: جدول ۴ـ۳ —————————- ۱۱۵
چکیده انگلیسی ————————————————– ۱۱۶
۱-۱بیان مساله
نگرش فلسفی به علم، هنر، دین، تاریخ و تعلیم وتربیت سبب پیدایش دانش های جدیدی تحت عنوان فلسفه علم، فلسفه دین وفلسفه تعلیم وتربیت شده است(گلستانی، ۱۳۷۸) .
این نظریه که فلسفه وتعلیم وتربیت با یکدیگر ارتباط دارند، یقیناً نظریه ی جدیدی نیست، دست کم از زمان افلاطون، بسیاری از فیلسوفان برجسته به مسائل تربیتی پرداخته اند.
از آنجا که فلسفه بطور سنتی، ماهیت واقعیت، معرفت وارزش را تحت بررسی قرار داده است، پس با تعلیم وتربیت روابط آشکاری دارد (فرمهینی فراهانی، ۱۳۸۴). «فلسفه آموزش و پرورش یکی از دانشهای میان رشته ای است که با دو قلمرو «فلسفه» و«آموزش وپرورش» در ارتباط است» (نلر، ۱۳۷۷: ۱). در واقع ترکیبی است از دو رشته واز اقسام فلسفه های مضاف به حساب می آیدکه با روش عقلانی به تبیین واثبات مبادی تصوری وتصدیقی تعلیم وتربیت میپردازد (بهشتی، ۱۳۸۵).
«فلسفه» و«تعلیم وتربیت» از همان ابتدا چالش برانگیز بوده است. مثلاً یکی از چالشهای مطرح در مورد آن این است که فلسفه یک حوزه نظری وتئوری محض است وتعلیم وتربیت یک حوزه کاربردی وعملی می باشد که کنار هم قرار گرفتن این دو باید تبیین شود (میرزامحمدی، ۱۳۸۶) .
تعلیم وتربیت یا همان آموزش وپرورش از مسائل اساسی زندگی انسان است که باید هدف ومقصدی داشته باشد. جوامع انسانی به هنگام طرح وسامان بخشیدن سازمان آموزش وپرورش، مجموعه هدفهایی را معین می سازند که نشانه جهت یابی واتخاذ موضع نظری از جانب یک جامعه در مورد مسائل اساسی معنوی ومادی، فرهنگی وتربیتی واجتماعی واقتصادی است. این جریان همانا پرداختن به فلسفه آموزش وپرورش است که در زمان ما در سرلوحه قوانین تربیتی کشورهای جهان به صورت سیاست فرهنگی وتربیتی درج شده است ( نلر، ۱۳۷۷). تعلیم وتربیت حوزه وسیعی دارد وهر جامعهای با توجه به ارزش ها وفرهنگ خود نظام تعلیم وتربیت را پایه گذاری می کند.
فلسفه تعلیم وتربیت بطور رسمی مربوط به قرن بیستم است اما استفاده از فلسفه در پاسخ گویی به مسائل ناشی از آموزش وپرورش مدرسهای، موضوع جدیدی است (کامینسکی، ۱۹۸۸)[۱]. که وظیفه آن، تجزیه وتحلیل وتوضیح هرگونه فعالیت تربیتی است که نظام اجتماعی معین انتخاب کرده است وبررسی انتقادی هدف ها وروش هایی است که در فعالیت هایی تربیتی مورد استفاده قرار می گیرند. پس فلسفه آموزش وپرورش فقط جنبه نظری ندارد که دور از عمل تربیت باشد ونقش موثری در کیفیت آن ایفا نکن۱د بلکه ارزشها، هدف ها وروش های آموزش وپرورش را با توجه به فرهنگ ونیازمندی های فرد وجامعه مورد تحلیل قرار می دهد وبراساس یافته های روانشناسی وآموزش وپرورش جدید، معلمان را در عمل تربیتی راهنمایی می کند (بنی سی و دوایی، ۱۳۸۷).
آموزش وپرورش همواره بعنوان رکن اساسی جامعه وزمینه بوجود آوردن رشد وپیشرفت برای یک نظام وکشور تلقی می گردد. انسانها از دیرباز آموخته اند که با یکدیگر در تعامل بوده وارتباط داشته باشند تا از این طریق بتوانند مشکلات زندگی خود را حل نمایند واز آنجا که علم پیشرفت نموده این ارتباط در ابعاد گوناگون گسترش یافته وجنبه بین المللی یافته است وداشتن ارتباط جهانی واز طرفی رسیدن به پیشرفت در مورد نظام آموزشی مستلزم مطالعه نظام آموزش وپرورش کشورهای دیگر ودستیابی به نوآوریها وروش های آنها دارد ضرورت بررسی فلسفه تعلیم وتربیت کشورها را مشخص می گردد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
اما با وجود مطالعات بسیاری که در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت انجام گرفته است این بحث هنوز جای کار بسیار دارد خصوصاً وقتی که مقایسه فلسفه تعلیم وتربیت چند کشور در پژوهشها چندان مورد توجه قرار نگرفته، در این راستا چندین پژوهش انجام شده است که بطور اختصار ذکر می شود.
بهشتی(۱۳۸۵) در مقاله علمی-پژوهشی با عنوان «فلسفه تعلیم وتربیت در جهان امروز»، فلسفه تعلیموتربیت را از دو منظر: ۱- «دیدگاه های فیلسوفان در باب تعلیم وتربیت» ۲- «یک رشته تحصیلی» بررسی نموده است. لطفآبادی(۱۳۸۶) نیز در مقاله پژوهشی خود با عنوان «رویکردی نو به فلسفه تعلیم وتربیت» بیان نمود که: اگر تعلیم وتربیت ما بر فلسفهای روشن ورهاییبخش متکی باشد، کودکان ونوجوانان وجوانان ایران خواهند توانست در مورد دیدگاههای متفاوت ودر مورد معنای زندگی خود در محیط محلی وملی وجهانی، بهدرستی بیندیشند ومهارتهای خود را برای زندگی انسانی گسترش دهند. میرزامحمدی(۱۳۹۰) در مقاله علمی پژوهشی با عنوان «بررسی ونقد رویکردهای پژوهش تطبیقی در فلسفه تعلیم وتربیت»، مشکلات فلسفه تعلیم وتربیت تطبیقی ونگاههای مختلف در پژوهشهای تطبیقی را مطرح نموده وسپس به دو رویکرد تاریخی وپدیدارشناختی در پژوهش های تطبیقی فلسفه تعلیم وتربیت اشاره داشته ورویکرد سومی را که ترکیبی از دو رویکرد پیشین است مورد تایید قرار داده است. شعبانی ورکی ومحمدی چابکی(۱۳۸۷) درمقالهای پژوهشی تحت عنوان «تاریخ فلسفه تعلیم وتربیت در ایران» به این یافته رسیدند که با وجود انتشار آثار بسیار در زمینه فلسفه تعلیم وتربیت در ایران، فیلسوفان تربیتی کشورمان بیشتر به سودآوری فلسفه برای معلمان ودانش آموزان گرایش داشته اند. ولی باید فهم مبانی فلسفی تعلیم وتربیت ونه صرفاً بهبود عمل آموزش باید در کانون توجه متخصصان این رشته قرار گیرد.الیاس[۲] (۱۳۸۲) در مقاله خود با عنوان «فلسفه تعلیم وتربیت قدیم ومعاصر» به بیان خلاصهای از تاریخچه فلسفه تعلیم وتربیت ورابطه بین فلسفه وتعلیم وتربیت می پردازد.
بررسی پژوهشهای ذکر شده نشان میدهد با وجود مطالعات گسترده ای که پیرامون فلسفه تعلیم وتربیت صورت گرفته، به آن در زمینه مقایسه کشورهای مختلف توجه چندانی نشده است واین درحالی است که ضرورت آن امروزه بخوبی آشکار گردیده است.
«از طرفی فلسفه آموزش وپرورش به فرایند آموزش وپرورش در جامعه جهت می دهد وهرگونه فعالیت تربیتی در یک جامعه وقتی سود بخش وموثر خواهد بود که بر فلسفه روشن مبتنی باشد» (مغنیان، ۱۳۸۴ :۱۸۳). خصوصاً در جوامع امروزی که روز به روز شاهد پیچیدگی هر چه بیشتر وتخصصی شدن امور هستیم آموزش مهارتها وتخصصهای لازم برای بهتر زیستن وفعالیت در چنین عرصه های پویا ومتحول، یکی از ارکان اصلی هر نظام اجتماعی به شمار می رود. شکل گیری عصر اطلاعات و توسعه روابط بین کشورها وملت ها وپیدایش اشکال جدید آموزش نظیر آموزش مجازی واز راه دور، سیاستگذاری دقیق آموزشی وبرنامه ریزی در سطوح وحوزههای مختلف نظام آموزشی را به یکی از سرنوشت سازترین حوزه ها مبدل نموده است (نگاهداری، ۱۳۸۴). همه موارد ذکر شده بنحوی برگرفته از فلسفه تعلیم و تربیت است که، ضرورت وجایگاه مطالعه فلسفه تعلیم وتربیت کشورهای مختلف را برای ما مطرح می نماید.
- ۹۹/۰۸/۲۹